هدیه خدا

جیگر طلای من

سلام عزیزکم..خوبی ناز مامان؟ مامان حالش بهتر شده و دیگه می تونه به کارای خونه رسیدگی کنه... کلی واست چیزای خوشگل خریدیم...کاغذ دیواری اتاقت رو هم انتخاب کردیم و چند روز دیگه میان واسه نصب... وسایلت رو هم سبز خریدیم که رنگ شادیه.. سرویس خوابت رو هم انتخاب کردیم اما هنوز نرفتیم واسه خریدش...منتظریم بیان کاعذ دیواری رو نصب کنند. امیدوارم از اتاقت خوشت بیاد. هفته پیش سونوی ان تی دادم و دست و پای خوشگلت رو دیدم...دکتر هم بینی و پشت گردنت رو نشونمون داد.. امروز هم میریم که جواب ازمایش هفته قبل رو بگیریم... من چند روز پیش سرمای بدی خوردم و همش مراقب بودم که طبق عادت قرصی چیزی نخورم که واسه سلامتیت بد باشه...در عوض کلی لیمو شیرین و نار...
15 مهر 1391

بدون عنوان

عزیزم صدای قلب نازنینت رو چند روز پیش شنیدم.الان تو ١١ هفته و ١روزته. صدای قلبت خیلی آروم و منظم بود. فکر کنم دختر باشی. ایشالا سالم باشی عزیزم. خیلی دوستت دارم. وقتی که صدای قلبتو شنیدم یه لبخند خیلی پهنی زدم که نمی تونستم خودمو جمع کنم! خیلی برام تجربه شیرینی بود. دوستت دارم عزیزم
5 مهر 1391

گلکم

سلام کوچولوی من. خوبی عزیزم؟ امشب بیخواب شدم. یاد بابابزرگ افتادم..خیلی حیفه که قبل از به دنیا اومدن تو از دنیا رفت و تو اونو هیچوقت نمی بینی. اما ایشالا بزرگ که شدی از بابابزرگ واست میگم.بابابزرگ خودم و می گم. مرد خیلی نازنینی بود. خدا رحمتش کنه. عزیزم این چند وقت من خیلی اذیت شدم همش حالت تهوع و سرگیجه دارم.سر کار هم میرم.مامانت الان دانشجو هم هست.کلاس زبان هم میره اما قول میدم تا وقتی که دنیا بیای وقت بیشتری بهت اختصاص بدم.تا اون موقع درس من تموم شده ایشالا و فقط دفاع از پایان نامه میمونه . کلاس زبان رو هم مجبورم یه ترم مرخصی بگیرم اما بعد از اون تروخدا بچه خوبی باش که مامان به کارهاش بتونه برسه. دلم نمی خواد ازون مامانایی باشم...
25 شهريور 1391

شب نوشت

الان بی خوابی زده به سرم. خوابم نمی بره. همش تو فکرتم. عصر با بابا رفتیم واست کلی چیزای خوشمزه خریدیم  اما حیف که مامانی نمی تونه خیلی بخوره و زودی شکمش درد میگیره.. قبل از خواب هم کلی خوراکی مقوی واست کنار گذاشتم که فردا با خودم ببرم سر کار.. ببین عزیزم چقدر بهت میرسم!!! اما این ٤ لیوان شیر خیلی مصیبته. خیلی سختمه که ٤ تا لیوان شیر بخورم. از چیزای شیرین خیلی بدم میاد.. حتی تصورشم حالمو بد میکنه اما تا دلت بخواد عاشق چیزای شورم..امروزم ٣ تا چوب شور خریدم+٤ تا بسکویت ترد(توک)کلی هم آلوچه!!!‌البته اینا فقط واسه مزه اند می دونم زیاد خاصیت ندارند اما حالمو خوب می کنند. دکتر امروز گفت نباید چیز شور خیلی بخورم آخرای شهریور هم ...
5 شهريور 1391

یادداشت کوچولو

عزیز دلم هنوز نیومده مامان خیلی داره اذیت میشه. می دونم تقصیر تو نیست..اما من به خاطر تو این مشکلات و تحمل می کنم. خیلی دلم میخواد بدونم جنسیتت چیه..دلم می خواد زودتر واست اتاقتو آماده کنم و سیسمونی و بخریم. خیلی دلم می خواد زودتر صدای قلبت و بشنوم..زودتر تکون هاتو حس کنم.. فدات بشم خیلی دوستت دارم عزیزم  
5 شهريور 1391

هفته 6

امروز سومین روزیه که فهمیدم تو رو باردارم. درست ۱ روز بعد از تولدم. الان توی ماه رمضونیم..تقریبا نزدیک عید فطر..خدا امسال بهترین عیدی رو به من داده. هم کادوی تولدم و هم عیدیم...   از خدا به خاطر این محبتش خیلی ممنونم.. خیلی دلم می خواد دختر باشی و اسمت و نیوشا بذارم. اما هرچی که باشی فرقی واسه من نداره فقط سالم و صالح باشی..اگه پسر بودی اسمت شایان میشه ایشالا... دلم می خواد تمام وقایع رو واست اینجا ثبت کنم تا بعدها بدونی که چقدر دنیام رو قشنگ تر کردی.. فکر کنم این وبلاگ واست بهترین یادگاری از من باشه.. الان ۴۲ روزه هستی یعنی ۶ هفته..قد یه عدس!!! اما به زودی زود یه انسان کامل میشی.. دیروز رفتیم دکتر..واسم آزمایش نوشت. فردا م...
25 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد