هدیه خدا

گلکم

1391/6/25 2:23
نویسنده : مهرناز
319 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی من. خوبی عزیزم؟

امشب بیخواب شدم. یاد بابابزرگ افتادم..خیلی حیفه که قبل از به دنیا اومدن تو از دنیا رفت و تو اونو هیچوقت نمی بینی. اما ایشالا بزرگ که شدی از بابابزرگ واست میگم.بابابزرگ خودم و می گم. مرد خیلی نازنینی بود. خدا رحمتش کنه.

عزیزم این چند وقت من خیلی اذیت شدم همش حالت تهوع و سرگیجه دارم.سر کار هم میرم.مامانت الان دانشجو هم هست.کلاس زبان هم میره اما قول میدم تا وقتی که دنیا بیای وقت بیشتری بهت اختصاص بدم.تا اون موقع درس من تموم شده ایشالا و فقط دفاع از پایان نامه میمونه . کلاس زبان رو هم مجبورم یه ترم مرخصی بگیرم اما بعد از اون تروخدا بچه خوبی باش که مامان به کارهاش بتونه برسه.

دلم نمی خواد ازون مامانایی باشم که همه چیزشون رو بیخودی به پای بچه میریزن..میدونی عزیزم؟مامانای اونجوری بعد از بزرگ شدن بچه هاشون همیشه از بچه هاشون طلب کارن. من نمی خوام ازن طلب کار باشم.من تورو با عشق باردار شدم ، با عشق به تو .. و هر سختی و ناراحتی هم که دارم میکشم و قراره بکشم به خاطر عشق به وجود خودته و در آینده هم هیچ انتظاری ازت ندارم و جلوی پیشرفتت رو نمی گیرم.

سعی می کنم خوب تربیتت کنم تا بتونی راه و رسم روزگار رو یاد بگیری و بتونی سر پای خودت بایستی. نمی خوام وابسته بارت بیارم...واسه همین هم یه گوشه از علایف خودم رو ادامه می دم ، اهدافم رو ادامه میدم به امید خدا و سعی می کنم که واست کم نذارم..

گلکم ... دلم می خواد همونطور که بابای من ،‌من رو بار آورد منم تو رو باربیارم..نمی گم من خیلی آدم مهم و خوبی ام..اما من یه زنم و بابای من منو مثه یه مرد تربیت کرد ، بی نیاز از کس دیگه و همیشه روی پای خودم ایستادم..گلم دلم می خواد تو هم همینطور باشی.

عزیزم خیلی دوستت دارم. گاهی حس می کنم که اینا همش یه خوابه اما وقتی نگاه به شکمم می کنم که داره بزرگتر میشه و حالت های مختلفی که تازگی ها برام پیش اومده ، اونوقت باورم میشه...

همین روزاست که با پدرت بریم پیش دکتر و صدای قلبت رو بشنویم.

خیلی دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد